سرکار خانم علم الهدی، میشل اوباما، سیندرلا نیست!
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۰۱۶۰۹
عصر ایران ؛ کاوه معینفر - جمیله علمالهدی، همسر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران در همایش «گفتمان دولت سیزدهم: عدالت و معنویت» که در جامعه الزهراء قم برگزار شد سخنانی گفتهاند که در رسانهها هم انعکاس گستردهای پیدا کرد. ایشان در بخشی از این همایش اظهار داشت:
«چند روز پیش کتابی مربوط به همسر رئیس جمهور آمریکا را به من دادند که در ایران ۳۷ بار ترجمه شده و هر بار با تیراژ بالا منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعید می دانم یک نفر این کتاب را نوشته باشد و تیم متخصص درگیر آن بوده اند. کتاب برای دختران جهان الگوسازی می کرد. الگوی او الگوی سیندرلا است. دختری معمولی از زندگی معمولی حرکت می کند و به بالاترین مقام دنیوی می رسد. از جهت الگوی زنانگی چیز جدیدی نداشت اما امروزی و اثرگذار نوشته شده بود.»
این چند خط از سخنان همسر رئیس جمهور، چند ابهام در خود دارد ابتدا اینکه عنوان کتاب را «میشل رویای دختر آمریکایی» اعلام کردهاند که چنین کتابی وجود ندارد احتمالا کتاب مد نظر ایشان "شدن" نوشته میشل اوباما است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و در مدت ۱۵ روز دو میلیون نسخه در آمریکا و کانادا فروش داشت و همین باعث شد به پرفروشترین کتاب سال آمریکا تبدیل شود.
پرسش این است که چرا عنوان کتابی که خوانده اند با کتابی که وجود دارد متفاوت است؟ فکر کردم شاید مترجم یا ناشر کتاب مذکور میشل اوباما را به سلیقه خود با عنوان دیگری ترجمه کرده باشد (برخی اوقات چنینی اتفاقاتی رخ میدهد) تا جایی که جستجو کردم در بازار کتاب ایران کتابی با عنوان "میشل رویای دختر آمریکایی" وجود ندارد! عناوین دیگری بود مانند "میشل شدن" یا "بانوی اول شدن" و ...
نکته بعدی این است که گفتهاند: «کتاب برای دختران جهان الگوسازی می کرد. الگوی او الگوی سیندرلا است. دختری معمولی از زندگی معمولی حرکت می کند و به بالاترین مقام دنیوی می رسد.» اینجا هم نکته ای که وجود دارد این است که زندگی میشل اوباما و آنچه در کتاب وجود دارد اصلا الگوی سیندرلا نیست!
این خط داستان در الگوی سیندرلایی است: دختری که به ناحق مورد ظلم و ستم نامادری و 2 دخترش قرار گرفته با ظاهر شدن فرشتهای و جادوی او ، موقعیتش عوض شده و در آن مهمانی معروف شاهزاده شهر شرکت میکند، یک لنگه کفشش جامانده و عاقبت با کمک همان لنگه کفش پیدا شده و همسر شاهزاده میشود.
در الگویی سیندرلایی پیام این است که هیچ گاه نامادری ظالم پایدار نمیماند و عاقبت حق به حق دار میرسد. آن هم در رویایی ترین حالت ممکن...
انصافا ارتباط الگو سیندرلایی به زندگی میشل اوباما چیست؟ میشل اوباما که در سراسر کتابش اشاره کرده است، اگرچه دختری از یک خانوادۀ فقیر و کارگری رنگین پوستان آمریکا بوده اما با حمایت همیشگی و فداکارانه پدر و مادرش توانسته است ادامه تحصیل دهد. پس از اینکه از رشته حقوق دانشگاه پرینستون و بعد از آن هم از هاروارد فارغالتحصیل میشود در معتبرترین شرکت حقوقی شیکاگو با حقوقی بالا استخدام میشود که بسیار فراتر از انتظار خانوادهاش بوده است.
میشل در سال 1992 با باراک اوباما ازدواج کرده است و اوباما سال 2009 رئیس جمهور امریکا شد؛ یعنی 17 سال بعد! در طول این 17 سال میشل و باراک با همدیگر زندگیشان را ساختند و این موقعیت را فراهم ساختند تا باراک به رئیس جمهوری برسد.
میشل اوباما دختری درمانده و بیچاره در خانه ای تک و تنها نبود که باراک اوباما چون شاهزاده ای عاشق او شود و با این ازدواج موقعیت میشل را عوض کند! اتفاقا در همان کتاب میشل اشاره کرده است که او و باراک اوباما با هم تصمیم گرفتهاند تا وارد کارزار ریاست جمهوری آمریکا شوند.
در ضمن تمام سالهای ریاست جمهوری باراک اوباما شخصیت مستقل و بارز و محبوب میشل اوباما در میان مردم آمریکا همواره مورد توجه رسانه های جهان بود. برخلاف ملانی همسر ترامپ.
احساس می کنم شاید همان رویایی آمریکایی منظور خانم علم الهدی بوده که به اشتباه آنرا الگوی سیندرلایی گفته اند! چون الگوی رویایی آمریکایی این است : با تلاش، پشتکار، نوآوری و صبر و ... در آمریکا می توان به موفقیت رسید. مثلا حتی اگر رنگین پوست باشی میتوان به ریاست جمهوری آمریکا رسید.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: باراک اوباما ریاست جمهوری میشل اوباما رئیس جمهور علم الهدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۰۱۶۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عکس | خانم ژیلا صادقی، سفر به آمریکای لعنتی، نوش جونت! صفا باشه
آفتابنیوز :
شب گذشته تصاویری از ژیلا صادقی منتشر شد که واکنشهای بسیار زیادی داشت. ژیلا صادقی در ماههای اخیر چندین و چند بار مواضعی داشته که خبرساز شده، مثلا یک روز با کت دامن در تلویزیون حاضر شد و حرفهایی زد که با پوششاش خیلی منطبق نبود. مردم یا حداقل بخشهای قابل توجهی از مردم در رفتار ژیلا صادقی تناقض میدیدند و عکسهای دیشب او تیر خلاصی بود بر کاراکتر رسانهای او. خانم مجری که مقابل دوربین صداوسیما از حب به وطن میگوید در حین بازگشت از آمریکا شکار شده، با پوششی که نشان میدهد خیلی هم مطلوب سیاستهای سازمان حالا دیگر ایدئولوگِ صداوسیما نیست. البته که پوشش ژیلا صادقی به خودش ربط دارد، اما در شرایطی که تبلیغ چیزی را نکند که خودش نیست! مجموع این رفتارهای متناقض و شاید به زعم عدهای ریاکارانه، بخشهای از کاربران را عصبانی کرده است، شاید هم حق دارند، در ادامه به وجوه مختلف این ماجرا میپردازیم.
در میان واکنشها، اما این توئیت کاربری به نام چیزمیزنویس، توئیت عجیبیست، چون که در ذات خودش افشاگری دارد، البته اگر که صحت داشته باشد: از خودتون سوال کردید مجری برنامه سلام صبح بخیر شبکه سه کجاست؟
بله خانم ژیلا صادقی بیش از یک ماهه آمریکاست که گرین کارتش باطل نشه!
اما سوال
چطور کسی که زیر پرچم دشمنِ شما قسم خورده برا اون کشور، میتونه آنتن تو بهترین شبکه داشته باشه؟
سالی امینی، اما دست روی اصل ماجرا گذاشته، همان چیزی که منتقدان ژیلا خانم را رنج میدهد: چطور ژیلا صادقی گرین کارت داره؟ چطور مجتبی آقا تهرانی گرین کارت داره؟ مگه اینا نگفتن مرگ بر امریکا؟ مگه آمریکا دشمن اینا نیست؟
شاید آنها که حافظه قویتری دارند، ماجرای آزاده نامداری را یادشان بیاید، چند سال پیش تصاویری از آزاده نامداری پخش شد که او را در حال تفریح در یک کشور اروپایی نشان میداد. بساط نوشیدنی و اینها هم به راه بود، آن جا هم افکار عمومی واکنش مشابهی نشان دادند، به هر حال نامداری نماد محجبههایی بود که سعی داشتند مدرن باشند، اما انتشار آن عکسها کاراکتر او را مخدوش کرد، خدا آزاده خانم را رحمت کند، اما خب تناقض کلا آزاردهنده است، حالا ژیلا خانم هم همان مسیر را به شکلی دیگر رفته، مورد ژیلا البته رادیکالتر است، چون او دائما مواضعی دارد که با میل سفر به آمریکا تناقض دارد، به هر حال در اینجا از هر تریبون رسمی سالها فریاد بد بودن آمریکا سر داده شده، پس چطور است که نمادهای همین تریبونهای رسمی آنقدر آمریکا دوست هستند.
این بخش یادداشت رسول اسدزاده را بخوانید: خلاصه ما مردم این مملکت، اوضاع عجیبی از سر میگذرانیم. سالهاست مرگ بر آمریکا برند و سر فصل وجودی حاکمیت در کشورمان است، ولی از نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی و فرزندانِ کسانی که دیوار سفارت آمریکا را در نوردیدند گرفته تا مجری صدا و سیما گرین کارت همان آمریکا را دارند... من گمان میکنم شانزده، هفده باری است که در لاتاری شرکت میکنم. هر سال آبان ماه با امید و آرزو یک کد تأیید میگیرم که اردیبهشت سال بعد با یک بیلاخ بزرگ به تاریخ میپیوندد. امسال هم چنین شد. البته نمیدانم مثلا لاتاری هم برنده شوم چه گِلی قرار است به سرم بگیرم. اصلا منِ یه لا قبا توانایی و علاقهای به مهاجرت و شروع یک زندگی جدید را دارم؟ اصلا آرزویی دارم که برای رسیدن به آن جول و پلاسم را بردارم و بروم آن ور کره زمین و همه چیز از صفر شروع کنم...؟ نمیدانم...
از همه اینها که بگذریم، اما این که ناگهان عکسی از یک مجری منتشر میشود هم عجیب است، شاید واقعا کسانی هسشتند که از زدن ژیلا صادقی سود میبرند و میخواهند چهره او را بیش از پیش مخدوش کنند، به هر حال دنیای تازه آنقدر پیچیدگی دارد که شناخت دوست و دشمن سختتر از هر دوره دیگری شده، به هر حال ژیلا خانم آن چه که برای خودت میخواهی برای ما هم بخواه جای دوری نمیرود
منبع: سایت برترینها